اللهم عجل لولیک الفرج

مذهبی سیاسی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حجاب» ثبت شده است

بانوی باحجابی داشت در یکی از سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای در فرانسه خرید می‌کرد؛ خریدش که تمام شد برای پرداخت رفت پشت صندوق. صندق‌دار زنی بی‌حجاب و اصالتاً عرب بود.

صندوق‌دار نگاهی از روی تمسخر به او انداخت و همینطور که داشت بارکد اجناس را می‌گرفت اجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز می‌انداخت.

اما خواهر باحجاب ما که روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمی‌گفت و این باعث می‌شد صندوقدار بیشتر عصبانی شود!

بالاخره صندوق‌دار طاقت نیاورد و گفت: «ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران داریم و این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو هستید! ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه می‌خوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هر جور می‌خوای زندگی کن!»

خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندق‌دار کرد… روبنده را از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوق‌دار که از دیدن چهرهٔ اروپایی و چشمان رنگین او جا خورده بود گفت:

«من جد اندر جد فرانسوی هستم… این دین من است و اینجا وطنم… شما دینتان را فروختید و ما خریدیم!»

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۱۴
سیدمحمدحسن قاسمی

ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺍﺯ ﺟﺎﯾﯽ ﻣﯽﮔﺬﺷﺘﻨﺪ
ﺯﻥ ﺑﯽ ﺣﺠﺎﺑﯽ ﺑﺎ ﻃﻌﻨﻪ ﮔﻔﺖ: ﺑﺪﺑﺨﺖ! ﺯﻧﺶ ﺭﺍ ﮔﻮﻧﯽ ﭘﯿﭻﮐﺮﺩﻩ

ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺯﻥ ﮔﻔﺖ:
ﭼﺮﺍ ﮐﺴﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱﻫﺎﯼ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﻤﯽﮐﺸﺪ؟

ﺯﻥ ﮔﻔﺖ : ﭼﻮﻥ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﻧﻘﻠﯿﻪ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺑﺎﺯ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﭼﺮﺍ ﻫﻤﻪ ﺭﻭﯼ ﺧﻮﺩﺭﻭﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﯽﮐﺸﻨﺪ؟

ﮔﻔﺖ :ﭼﻮﻥ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎﺍﺭﺯﺵ ﺍﺳﺖ.
ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﮔﻔﺖ :


ﺯﻥ ﻣﻦ ﺟﺰﺀ ﻟﻮﺍﺯﻡ ﺷﺨﺼﯽ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﻭﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ
ﻧﻪ ﻣﺜﻞ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﻧﻘﻠﯿﻪ ﻋﻤﻮﻣﯽ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۱۱
سیدمحمدحسن قاسمی